پارادایم گفتگوی ادیان ،paradigm of religious dialogue
دوره 6، شماره 60، اردیبهشت 1402، صفحات 156 - 167
1 دانشگاه ازاد اسلامی تهران مرکز دپارتمان علوم انسانی
چکیده :
بحث در پارادایم ادیان، الگویی ترکیبی از فلسفه و جامعه شناسی است خاستگاه ان در محدوده فراتر از علم ادیان است. گفتگوی ادیان دارای هستی شناسی فلسفی در ساحت هستی انسان است و پارادایمی منطقی است . نه در دیدگاه و نگرش خطی به تاریخ انسان بلکه در هر نگرش به تاریخ گفتگوی ادیان دراین جایگاه کالبدی است .زمینه این نظر فلسفی روند مردم شناسی در تاریخ جامعه شناسی است. در روند مردم شناسی در اغاز خلقت جماعتی واحد و یکدست از مردم بدون زمینه های جدایی زندگی می کردند و جامعه و یا جوامعی یک دست بودند و یکدستی تنها ویژگی ان ها بود ولی جوامع ویژگی ثانویه های هم دارند که ضرورت ماهوی تغییر است. پس از تغییر جایگاه انبیاء سامان دادن به تغییرات است. بنابراین گفتگوی انبیاء مانند علت وجودی ان ها دارای جایگاه وجودی و کالبدی در جوامع است و بخشی از مردم شناسی است و در علم ترکیبی فلسفه و جامعه شناسی در این پژوهش بررسی شده است و نشان می دهد وجود دائمی گفتگوی ادیان و سوق دادن مسائل سیاسی به سمت ان و طرح ان به عنوان اصل یا ضمیمه به هستی شناسی ادیان نزدیک تر است چون ادیان به طور طبیعی برای سامان دادن به چند دست شدن جوامع بوجود امده اند و هستی ان ها ریشه در مردمی دارد که دارای ماهیت یکدست هستند و جوامع برگرفته از ناس و انسان هستند. مبانی نظری این تفکر قرانی نحستین بار بوسیله محی الدین عربی که در جامعه چند دینی حنوب اروپا در مرسیه شبه جزیره ایبری بدنیا امد و عرفان و تصوف و مدرسه خاص تصوف فلسفی را ارایه کرد به صورت کلاسیک در کتاب فصوص الحکم تبیین شد. کتاب مانیسفیست نظری وحدت ادیان است و قرن ها مورد توجه محافل شرق شناسی بویژه در قرن بیستم بوده است. و محی الدین اغاز گفتگوی ادیان است. و هستی شناسی وحدت ادیان و دایره وجودی گفتگوی ان ها را دکر کرده است. در واقع او پارادایمی منطقی در ساحت علوم انسانی درست کرده است که ترازوی نسبت سنجی عرفانی پیامبران است. و درحقیقت کار او موجب هستی شناسی نسبت وجودی انبیاء به تاج سر انبیاء محمد با زبان و مفاهیم مشترک فلسفه است.
بحث در پارادایم ادیان، الگویی ترکیبی از فلسفه و جامعه شناسی است خاستگاه ان در محدوده فراتر از علم ادیان است. گفتگوی ادیان دارای هستی شناسی فلسفی در ساحت هستی انسان است و پارادایمی منطقی است . نه در دیدگاه و نگرش خطی به تاریخ انسان بلکه در هر نگرش به تاریخ گفتگوی ادیان دراین جایگاه کالبدی است .زمینه این نظر فلسفی روند مردم شناسی در تاریخ جامعه شناسی است. در روند مردم شناسی در اغاز خلقت جماعتی واحد و یکدست از مردم بدون زمینه های جدایی زندگی می کردند و جامعه و یا جوامعی یک دست بودند و یکدستی تنها ویژگی ان ها بود ولی جوامع ویژگی ثانویه های هم دارند که ضرورت ماهوی تغییر است. پس از تغییر جایگاه انبیاء سامان دادن به تغییرات است. بنابراین گفتگوی انبیاء مانند علت وجودی ان ها دارای جایگاه وجودی و کالبدی در جوامع است و بخشی از مردم شناسی است و در علم ترکیبی فلسفه و جامعه شناسی در این پژوهش بررسی شده است و نشان می دهد وجود دائمی گفتگوی ادیان و سوق دادن مسائل سیاسی به سمت ان و طرح ان به عنوان اصل یا ضمیمه به هستی شناسی ادیان نزدیک تر است چون ادیان به طور طبیعی برای سامان دادن به چند دست شدن جوامع بوجود امده اند و هستی ان ها ریشه در مردمی دارد که دارای ماهیت یکدست هستند و جوامع برگرفته از ناس و انسان هستند. مبانی نظری این تفکر قرانی نحستین بار بوسیله محی الدین عربی که در جامعه چند دینی حنوب اروپا در مرسیه شبه جزیره ایبری بدنیا امد و عرفان و تصوف و مدرسه خاص تصوف فلسفی را ارایه کرد به صورت کلاسیک در کتاب فصوص الحکم تبیین شد. کتاب مانیسفیست نظری وحدت ادیان است و قرن ها مورد توجه محافل شرق شناسی بویژه در قرن بیستم بوده است. و محی الدین اغاز گفتگوی ادیان است. و هستی شناسی وحدت ادیان و دایره وجودی گفتگوی ان ها را دکر کرده است. در واقع او پارادایمی منطقی در ساحت علوم انسانی درست کرده است که ترازوی نسبت سنجی عرفانی پیامبران است. و درحقیقت کار او موجب هستی شناسی نسبت وجودی انبیاء به تاج سر انبیاء محمد با زبان و مفاهیم مشترک فلسفه است.
کلمات کلیدی :
ناس، انسان، مردم شناسی ادیان، انبیاء، محی الدین عربی
ناس، انسان، مردم شناسی ادیان، انبیاء، محی الدین عربی
-
537
-
217
-
1401/10/20
-
1402/01/06
-
1402/02/25