ارتباط هوش سازمانی و مشتری گرایی در استخرهای استان گلستان
دوره 5، شماره 56، دی 1401، صفحات 1 - 15
1 مدیریت اداره ورزش و جوانان شهرستان هیرمند، استان سیستان و بلوچستان، کارشناس ارشد مدیریت ورزشی
2 دانشیار دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه مازندران
3 استادیار گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد واحد علی آباد کتول
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین هوش سازمانی و مشتری گرایی در استخرهای استان گلستان بود. این تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان استخرهای شنا استان گلستان بود. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 115 نفر تعیین گردید که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسشنامه ها جهت تکمیل در اختیار آنها قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت (2003) و پرسشنامه مشتری گرایی کوازی (2002) بود. پایایی پرسشنامه های هوش سازمانی و مشتری گرایی به ترتیب 90/0 و 81/0 به دست آمد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مشتری گرایی با تمام مولفه های هوش سازمانی ارتباط مثبت معنادار وجود داشت (P<0.05). بیشترین شدت همبستگی مربوط به میل به تغییر (r=0.56) و کمترین شدت مربوط به فشار عملکرد (r=0.316) بود. شدت همبستگی تقریبا برای همگی متغیرها مطلوب بود. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین متغیرهای پیش بینی کننده، سطح معناداری سرنوشت مشترک (028/0)، میل به تغییر (002/0) و روحیه (009/0) معنادار بودند. واریانس مشترک با متغیر مشتری¬گرایی به ترتیب برای سرنوشت مشترک، میل به تغییر و روحیه 205/0، 32/0 و 306/0 بود. مشتری گرایی با تمامی مولفه های هوش سازمانی ارتباط مثبت معنادار داشت که از نظر شدت همبستگی به ترتیب میل به تغییر، روحیه، بینش راهبردی، سرنوشت مشترک، اتحاد و توافق، دانش کاربردی و فشار عملکرد دارای بیشتر ارتباط بودند. در این بین، نتایج نشان داد که تنها از طریق سه مولفه ی میل به تغییر، روحیه و سرنوشت مشترک می توان مشتری گرایی را در استخرهای استان گلستان پیش بینی کرد.
هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین هوش سازمانی و مشتری گرایی در استخرهای استان گلستان بود. این تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان استخرهای شنا استان گلستان بود. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 115 نفر تعیین گردید که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسشنامه ها جهت تکمیل در اختیار آنها قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت (2003) و پرسشنامه مشتری گرایی کوازی (2002) بود. پایایی پرسشنامه های هوش سازمانی و مشتری گرایی به ترتیب 90/0 و 81/0 به دست آمد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مشتری گرایی با تمام مولفه های هوش سازمانی ارتباط مثبت معنادار وجود داشت (P<0.05). بیشترین شدت همبستگی مربوط به میل به تغییر (r=0.56) و کمترین شدت مربوط به فشار عملکرد (r=0.316) بود. شدت همبستگی تقریبا برای همگی متغیرها مطلوب بود. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین متغیرهای پیش بینی کننده، سطح معناداری سرنوشت مشترک (028/0)، میل به تغییر (002/0) و روحیه (009/0) معنادار بودند. واریانس مشترک با متغیر مشتری¬گرایی به ترتیب برای سرنوشت مشترک، میل به تغییر و روحیه 205/0، 32/0 و 306/0 بود. مشتری گرایی با تمامی مولفه های هوش سازمانی ارتباط مثبت معنادار داشت که از نظر شدت همبستگی به ترتیب میل به تغییر، روحیه، بینش راهبردی، سرنوشت مشترک، اتحاد و توافق، دانش کاربردی و فشار عملکرد دارای بیشتر ارتباط بودند. در این بین، نتایج نشان داد که تنها از طریق سه مولفه ی میل به تغییر، روحیه و سرنوشت مشترک می توان مشتری گرایی را در استخرهای استان گلستان پیش بینی کرد.
کلمات کلیدی :
هوش سازمانی، مشتری گرایی، استخرهای شنا استان گلستان
هوش سازمانی، مشتری گرایی، استخرهای شنا استان گلستان
-
609
-
247
-
1401/03/21
-
1401/07/05
-
1401/10/29