نظریه ارتباط مفهومی و مصداقی تمدن و فلسفه از فارابی و ابن خلدون تا سارتن و توین بی / Global hypothesis of civilization and philosophy
دوره 2، شماره 11، فروردین 1398، صفحات 0 - 0
1
چکیده :
از جمله نظریه پردازی های جهانی در زمینه ارتباط حکمت و فلسفه با تمدن و فرهنگ است. کندی،جاحظ، فارابی ، ابن سینا ، مسکویه ، رازی ، نصیرالدین طوسی، ابن عربی، ابن خلدون بانیان تمدن اسلامی و در بین متفکران غربی فروید ، یانگ ، کانت ، هگل ، گنون ، گیبون ، گوستاولوبون ، سارتن ، توین بی و دورانت در مورد ارتباط تمدن و زمینه های فلسفی فرضیاتی ارایه داده اند. وجود این افراد دلیل ارتباط تمدن و فلسفه است .مبانی نظری وفلسفی تمدن در اثار فلاسفه مسلمان در عصر تمد ن سازی با تعابیر مختلف آمده است که قابل تاویل به جمهوری وسیاست و فلسفه مدنی است. در بین آن ها فقط فارابی ماهیت نظری تمدن و نسبت و قابلیت تعریف آن با فلسفه را تبیین کرد و مصادیق آن را نقد کرد و در آثاردیگران استطرادی وبا اشاره است . رازی گزارش کمی بلندی از مصداق تمدن اسلامی ارایه دادو ابن عربی ماهیت متافیزیکی تمدن بی مرز بشری که محل ظهور بی نهایت علم خدا است را نشان داد، اما این ابن خلدون است که با امداد ازواژه قرانی ، علم عمران ، علم تمدن را معرفی کردو به ارتباط بین فلسفه وتمدن براساس حادثه تمدنی در حال وقوع اشاره کرده است و با مقایسه وضعیت فلسفه در اروپا و جهان اسلام بویژه در منطقه غرب جهان اسلام ، آندلس ، مغرب و افریقیه با یکدیگر،می نویسد، جریان فلسفه در اروپا بیدار و رو به توسعه است اما در جهان اسلام در حال افول است . این دیدگاه را درچهار چوب گزارش از هم زمانی سقوط اندلس و انحطاط تمدن اسلامی و مقارن با تحولات فلسفی و کلامی ذکر کرده است. استقبال و یا مخالفت با فلسفه از پدید ه های حاکم بر جهان قرون وسطی است ، اما ابن خلدون ، موارد استثنا در این مورد در نقاطی از جهان که تمدن در حال شکوفایی است و درعین حال استقبال از فلسفه روی داده اورده است واز جمله در مورد ایران ، تصریح می کند به علت افرادی مانند نصیرالدین طوسی اندیشه فلسفی و کلامی هنوز زنده است . خواجه نصیرالدین طوسی که عامل توسعه تمدنی ایران عصر ایلخانی با تاسیس شهر اموزشی و پژوهشی مراغه است ( 1395) با تمدن سازی فیلسوف و ارایه الگوی برتر تمدنی رابطه تمدن و فلسفه را عملی ساخت . ابن خلدون با وجود رعایت انصاف در ذکر بسیاری از مصادیق تمدن اسلامی در عدم ذکر مواردی در مظان نقد است . تمدن در اروپا رنسانس و دوره مدرن بر مبنای تفکرات فلسفی دکارت و همراه با چالش های فلسفی و کلامی شکل گرفت و این فرضیه اثبات شد وتعاریف متعدد در حوزه علوم انسانی به تمدن و مفهوم آن دچار ابهامات تعاریف میان رشته ای شد ، در این حوزه کار سارتن اهمیت اکادمیک دارد که نخستین طراحی از تاریخ علم بر مبنای زمین های فلسفی را نوشت و رابطه تمدن و فلسفه را درتاریخ علم جهانی نوشت ، توین بی با وجود بررسی ابعاد تمدن از ماهیت پیدایش و توسعه و ظهور و سقوط و انتقال و ارتباط جهانی تمدن ها در رویکردی سیاسی به تمدن اروپایی – آمریکایی معاصر در رابطه قدرت و تمدن و نماد آن انرژی اتمی پرداخته است و را ه هایی برای حفظ پیشرفت و ترقی فقط در حوزه تمدن غربی و عدم اشاعه آن به سایر ملل ارایه کرده است ، این رویکرد مورخ شهیر تمدن ، در دریافت مفهوم و مصداق تمدن و ارتباط فلسفه و تمدن ، قابل تامل است ، ایا روند ثابت و الگویی کلی و جهانی از ارتباط تمدن و فلسفه وجود دارد که مبنای منطقی و فلسفی رفتار های و گزینش های تمدن نگاری است و یا تمدن نگاری مانند تاریخنگاری تابع قدرت حاکم است وتمدن نگاری زیر مجموعه ای از مقتضیات قدرت است . پژوهش ازمقالات تحولات فلسفی – کلامی عهد مرابطین (1380)و تحولات فلسفی – کلامی عهد موحدین (1382) و تحولات فلسفی – کلامی عهد حفصیان (1384) و معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی بوسیله ابن خلدون (1378 )و کتاب مطالعه تحلیلی فرهنگ و تمدن اسلامی در غرب اسلامی (1395) و مفهوم علم در تمدن اسلامی و بخشی از ارایه مقاله دیدگاه ابن خلدون در ارتباط مفهومی و مصداقی تمدن و فلسفه (9/2/1398) در دانشگاه شهید بهشتی است . در این مقایسه مفهوم تمدن درحوزه شرقی تا حدود بسیاری وضوح در بیان ماهیت آن هست اما در حوزه علوم انسانی غربی هنوز ابهام در تعریف و سرنوشت اینده تمدن وجود دارد.
از جمله نظریه پردازی های جهانی در زمینه ارتباط حکمت و فلسفه با تمدن و فرهنگ است. کندی،جاحظ، فارابی ، ابن سینا ، مسکویه ، رازی ، نصیرالدین طوسی، ابن عربی، ابن خلدون بانیان تمدن اسلامی و در بین متفکران غربی فروید ، یانگ ، کانت ، هگل ، گنون ، گیبون ، گوستاولوبون ، سارتن ، توین بی و دورانت در مورد ارتباط تمدن و زمینه های فلسفی فرضیاتی ارایه داده اند. وجود این افراد دلیل ارتباط تمدن و فلسفه است .مبانی نظری وفلسفی تمدن در اثار فلاسفه مسلمان در عصر تمد ن سازی با تعابیر مختلف آمده است که قابل تاویل به جمهوری وسیاست و فلسفه مدنی است. در بین آن ها فقط فارابی ماهیت نظری تمدن و نسبت و قابلیت تعریف آن با فلسفه را تبیین کرد و مصادیق آن را نقد کرد و در آثاردیگران استطرادی وبا اشاره است . رازی گزارش کمی بلندی از مصداق تمدن اسلامی ارایه دادو ابن عربی ماهیت متافیزیکی تمدن بی مرز بشری که محل ظهور بی نهایت علم خدا است را نشان داد، اما این ابن خلدون است که با امداد ازواژه قرانی ، علم عمران ، علم تمدن را معرفی کردو به ارتباط بین فلسفه وتمدن براساس حادثه تمدنی در حال وقوع اشاره کرده است و با مقایسه وضعیت فلسفه در اروپا و جهان اسلام بویژه در منطقه غرب جهان اسلام ، آندلس ، مغرب و افریقیه با یکدیگر،می نویسد، جریان فلسفه در اروپا بیدار و رو به توسعه است اما در جهان اسلام در حال افول است . این دیدگاه را درچهار چوب گزارش از هم زمانی سقوط اندلس و انحطاط تمدن اسلامی و مقارن با تحولات فلسفی و کلامی ذکر کرده است. استقبال و یا مخالفت با فلسفه از پدید ه های حاکم بر جهان قرون وسطی است ، اما ابن خلدون ، موارد استثنا در این مورد در نقاطی از جهان که تمدن در حال شکوفایی است و درعین حال استقبال از فلسفه روی داده اورده است واز جمله در مورد ایران ، تصریح می کند به علت افرادی مانند نصیرالدین طوسی اندیشه فلسفی و کلامی هنوز زنده است . خواجه نصیرالدین طوسی که عامل توسعه تمدنی ایران عصر ایلخانی با تاسیس شهر اموزشی و پژوهشی مراغه است ( 1395) با تمدن سازی فیلسوف و ارایه الگوی برتر تمدنی رابطه تمدن و فلسفه را عملی ساخت . ابن خلدون با وجود رعایت انصاف در ذکر بسیاری از مصادیق تمدن اسلامی در عدم ذکر مواردی در مظان نقد است . تمدن در اروپا رنسانس و دوره مدرن بر مبنای تفکرات فلسفی دکارت و همراه با چالش های فلسفی و کلامی شکل گرفت و این فرضیه اثبات شد وتعاریف متعدد در حوزه علوم انسانی به تمدن و مفهوم آن دچار ابهامات تعاریف میان رشته ای شد ، در این حوزه کار سارتن اهمیت اکادمیک دارد که نخستین طراحی از تاریخ علم بر مبنای زمین های فلسفی را نوشت و رابطه تمدن و فلسفه را درتاریخ علم جهانی نوشت ، توین بی با وجود بررسی ابعاد تمدن از ماهیت پیدایش و توسعه و ظهور و سقوط و انتقال و ارتباط جهانی تمدن ها در رویکردی سیاسی به تمدن اروپایی – آمریکایی معاصر در رابطه قدرت و تمدن و نماد آن انرژی اتمی پرداخته است و را ه هایی برای حفظ پیشرفت و ترقی فقط در حوزه تمدن غربی و عدم اشاعه آن به سایر ملل ارایه کرده است ، این رویکرد مورخ شهیر تمدن ، در دریافت مفهوم و مصداق تمدن و ارتباط فلسفه و تمدن ، قابل تامل است ، ایا روند ثابت و الگویی کلی و جهانی از ارتباط تمدن و فلسفه وجود دارد که مبنای منطقی و فلسفی رفتار های و گزینش های تمدن نگاری است و یا تمدن نگاری مانند تاریخنگاری تابع قدرت حاکم است وتمدن نگاری زیر مجموعه ای از مقتضیات قدرت است . پژوهش ازمقالات تحولات فلسفی – کلامی عهد مرابطین (1380)و تحولات فلسفی – کلامی عهد موحدین (1382) و تحولات فلسفی – کلامی عهد حفصیان (1384) و معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی بوسیله ابن خلدون (1378 )و کتاب مطالعه تحلیلی فرهنگ و تمدن اسلامی در غرب اسلامی (1395) و مفهوم علم در تمدن اسلامی و بخشی از ارایه مقاله دیدگاه ابن خلدون در ارتباط مفهومی و مصداقی تمدن و فلسفه (9/2/1398) در دانشگاه شهید بهشتی است . در این مقایسه مفهوم تمدن درحوزه شرقی تا حدود بسیاری وضوح در بیان ماهیت آن هست اما در حوزه علوم انسانی غربی هنوز ابهام در تعریف و سرنوشت اینده تمدن وجود دارد.
کلمات کلیدی :
ابن خلدون ، تمدن ، فلسفه ، اروپا ، نصیرالدین طوسی ، سارتن ، توین بی
ابن خلدون ، تمدن ، فلسفه ، اروپا ، نصیرالدین طوسی ، سارتن ، توین بی